هفته گذشته یک خبرگزاری منتقد دولت (فارس) در گزارشی زمان و نحوه سهمیهبندی بنزین و قیمت جدید این کالای راهبردی را اعلام کرد که سبب هجوم مردم به جایگاههای عرضه سوخت و ایجاد تنشها و شوک روانی به جامعه در شرایط آشفته اقتصادی موجود و نوسانهای شدید قیمتها شد.
تبعات و آثار این ماجرا بدان حد بود که مسئولان وزارت نفت ناگزیر به تکذیب این شایعه شدند. حتی پای بیژن زنگنه وزیر نفت هم به ماجرا باز شد و این خبرگزاری را به دروغگویی و انتشار اخبار دروغ متهم کرد.
میتوان گفت ماجرا تا حدی جنبه سیاسی هم به خود گرفت و پای اختلافات و درگیریهای گذشته میان این خبرگزاری و وزیر نفت که در ماجرای پروندههایی همچون کرسنت و توتال و استات اویل در تحلیلها و تعریضهای رسانهای در مورد محاجه میان این دو پررنگ شد و مورد توجه قرار گرفت.
خبرگزاری فارس اما در واکنش به تکذیب و موضعگیری مقامات نفتی افشا کرد که یک مقام مسئول در این وزارتخانه منبع خبر آنها بوده و اصرار داشته که انتشار این خبر خواست مقامات وزارت نفت و دولت و به منظور آماده سازی روانی مردم بوده است.
بازداشت زیبا اسماعیلی، سخنگوی شرکت ملی پخش و پالایش محصولات نفتی پس از این افشاگری نیز نشان داد که ادعای خبرگزاری فارس قابل پذیرش و به واقعیت نزدیکتر است.
جای خالی سخنگو در دولت
اما سوای از اصل این ماجرا، اتفاقها و تبعاتی که لو رفتن سهمیهبندی بنزین، فارغ از اینکه خبر صحت داشته یا نه! در پیداشت، یک بار دیگر موضوع جایگاه خالی سخنگوی دولت و اهمیت و نقش این مسئولیت را در جلوگیری از این گونه رخدادها در کانون توجهات قرار داد.
دولت دوازدهم از اوایل مرداد ماه سال گذشته که محمد باقر نوبخت زیر بار فشارهای سیاسی و وضعیت نابسامان اقتصادی و برخی از اختلافات داخل کابینه، از عنوان سخنگویی دولت انصراف داد، سخنگویی ندارد. البته نه نوبخت و نه دیگر اعضای کابینه رسماً هیچ گاه از این اختلافها و فشارها سخن نگفتند، اما بحث اختلاف میان جهانگیری، نوبخت و واعظی در دولت در رسانهها به جد مطرح بود.
استعفای نوبخت درست در روزهایی اتفاق افتاد که زمزمههای تغییر و جابهجایی در تیم اقتصادی دولت روحانی به اوج رسیده بود و اتفاقاً عزل ولیالله سیف در پی نوسان های شدید بازار ارز و سیاستهای ناکارآمد بانک مرکزی در همان روزها اتفاق افتاد و همتی جایگزین وی شد.
در همان ایام البته زمزمههای احتمال عزل نوبخت هم بالا گرفته بود. بسیاری معتقد بودند که جهانگیری در رقابت با نوبخت موفق شده تا تغییرات در تیم اقتصادی دولت را در دست بگیرد و برخی مهرهها را به سلیقه خود تغییر دهد.در روزهای بعد اما مشخص شد که نوبخت در سازمان برنامه و بودجه میماند، اما سخنگویی را رها خواهد کرد.
از آن زمان تاکنون 10 ماه است که دولت بی سخنگو بوده است و در این مدت رخدادها و چالشهای متعددی همچون آشفتگی اطلاع رسانی و مدیریت خبری اقدامات دولت در سیل اخیر، نوسان های شدید بازار ارز، وضعیت آشفته بازار خودرو، موضوع تخصیصهای ارز 4200 تومانی به کالاهای اساسی و ارز نیمایی و ... خلأ سخنگوی متمرکز در دولت را نمایانتر کرده است.
البته قریب به یقین میتوان گفت این امر با توجه به آنکه همزمان با آغاز تنشها و بحرانهای اقتصادی خارج از کنترل دولت صورت گرفته، انزوا و دوری جستن خود خواسته از رسانهها بوده است. در حالی که روحانی در آغاز دولت خود گفته بود «دولت من دولت پاسخگو خواهد بود.»
پرسشگری، پاسخگویی و اطلاعرسانی، سه ضلع مثلت جریان آزاد اطلاعات است و نقض هر یک از این اضلاع وضعیتی شعارزده را پدید میآورد. اگر دولتی سخنگویی پرکار داشته باشد؛ این موضوع نشان میدهد که آن دولت بر پرسش و پاسخ در سطح جامعه و جریان آزاد اطلاعات اهمیت خاصی قائل است و از پاسخگویی ابایی ندارد.
برخی ناظران سیاسی بر این باورند که خالی ماندن این کرسی در دولت ناشی از شانه خالی کردن دولت از پاسخگویی است و برخی معتقدند دولت پاسخی برای برخی مشکلات و ضعفهای مدیریتی ندارد و ترجیح میدهد تا آرام شدن اوضاع سخنگوی مشخصی نداشته باشد و به نوعی مسئولیت ناکارآمدیها را به گردن برخی مدیران و وزرا بیندازد.
همان طور که در این مدت آن گونه که محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی به دفعات تأکید کرد، از وزرا خواسته شده تا بیشتر با رسانهها روبهرو شده و خود نقش اطلاعرسانی در حوزه مسئولیت وزارتخانه خود را بر عهده گیرند.
دو هفته پیش اما زیر فشار و انتقاد رسانهها محمود واعظی از معرفی دو گزینه برای سخنگویی دولت به رئیس جمهور و گفتوگوی روحانی با آنها خبر داد، اما باز هم خبری از انتخاب این مهره مهم در کابینه نشده است. گو اینکه داوطلبان و گزینههای زیادی که حاضر به پذیرش این مسئولیت در این روزهای دولت دوازدهم باشند هم زیاد نیستند.
تعجب نمایندگان از بیسخنگویی دولت
علی اکبر کریمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با قدس با تأکید بر اینکه اطلاع رسانی یکی از اصول و ضروریات مسائل مهم دستگاه اجرایی کشور است، میگوید: مهم است که این مسئولیت به صورت متمرکز انجام شود و تاکنون نیز این گونه بوده؛ بنابراین خلأ سخنگو یک ایراد جدی به دولت است. بویژه اینکه این خلأ در ماههای متمادی و در حالی که در موضوعات و چالشهای مختلف اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک نیاز به ارتباط دولت و مردم واطلاع رسانی کاملاً محسوس بوده، این خلأ ادامه پیدا کرده است.
نماینده مردم اراک میافزاید: برای افکار عمومی و برای ما سؤال است که چرا دولت پاسخگویی به رسانهها را به حاشیه رانده و سخنگو انتخاب نمیکند. در حالی که در ماههای گذشته عملاً وزرا و رئیس دفتر این مسئولیت را بر عهده گرفتهاند و نوعی پراکندگی در اطلاع رسانی وجود داشته که برخی مشکلات را هم ایجاد کرده است.
کریمی تصریح میکند: این پراکندگی آثار خوبی برای دولت ندارد. ما تمایل نداریم در این مورد در کار دولت و رئیس جمهور دخالت کنیم. این تصمیم ایشان است اما دولتی که 10 ماه سخنگو ندارد، این طور متبادر به ذهن می شود که چه بسا حرفی ندارد. اگر دولتی حرف برای گفتن داشته باشد و در قبال پرسش ها بخواهد پاسخگو باشد، این وظیفه را جدی میگیرد.
انتهای پیام/
نظر شما